دلنوشته علی اوجی برای عارف لرستانی +عکس
تاریخ انتشار: ۱ خرداد ۱۳۹۶ | کد خبر: ۱۳۳۹۶۹۴۵
اوجی با انتشار عکسی مشترک با عارف لرستانی نوشت:
برای تو می نویسم ، برای تو که بعد از رفتنت معنی رفاقت و زخم رو که سال ها با هم یعنی من و تو در فیلم های مسعود کیمیایی دنبالش می گشتیم و لذت رفاقت قهرمان هایش را می بردیم ، فهمیدم ، تازه امروز معنی رفاقت را می فهمم... درک می کنم ... که ان روزها چرا این همه سینما رو دوست داشتیم
لذت سکانس های با هم بودن که سینما و نمایش و همه روزهای با هم بودنمان دیگر معنی تازه ایی می گرفت
از فیلمی که قرار بود با هم بسازیم و نمایشی که من هملتش بودم و به سرانجام نرسید چون رفتی .
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
آقای مرگ من با شما نمی آیم چون فکری می کردی کلکی در کارش است ... ولی ... ولی مرگ تو رو با خود برد... و یادت را حتی بزرگترین زلزله ها و فروریختن دیوار برلین ، تمام سکانسهای فیلمهای شادی پایان تمام جنگهای دنیا هم نخواهد برد ... یاد تو که رفیق بودی و تنها کسی از دیار طاق بستان که در تهرانِ ١٤ میلیونی جواب تلفنم را ٤ صبح هم می دادی آری تو تنها نفر از این ١٤ میلیون بودی که همیشه آغوشت برای من باز بود و تمام رازهای زندگیم و تمام رازهای زندگیت را می دانستم ...
در تنها صفحه شخصی که در آن ( هم ) اعتراض می کردی به هنجارهای اجتماعی (که با اعتراض من خیلی از پست هایش را پاک می کردی )( هم )عاشقی می کردی (هم )شعر های کردی سرزمین مادریت و حسین منزوی و شاملو منتشر می کردی
نوشته بودی که زندگی رفاقتت به قبل از آشنا شدن با علی اوجی و بعد از آشنا شدن با علی اوجی تقسیم می شود
ولی ننوشته بودی که بعد از تو چه کنم
بعد از این رفیقم را کجا پیدا کنم ...
انگاری سکانسی از فیلم های کیمیایی را تماشا کردیم که بعد از تیتراژ پایان فقط سیاهی نبودنت ... نبودن رفیق... و سفیدی خاطرات ... خاطرات رفیق ، رفیقی که بغضش روی پرده سینما جا ماند و به حقش نرسید ...
عارف از ته دل به جان رفاقتمان ...
می گویم جان چون هنوز رفاقتمان جان دارد عارف به جان رفاقتمان هنوز نتونستم از ته دل بخندم با این که گفته بودی بعد از من بخندید و بنوازید و شعر بخوانید و کیف کنید
به جان رفاقتمان به جان رفاقتمان به جان رفاقتمان ... حسرت این که تلفنت را بگیرم از آن سوی خط بگویی (سلام ... عشقم ) آرزوی زندگیم شده
خداحافظ رفیق
خداحافظ قهرمان فیلم هایی که ساخته نشد
خداحافظ قهرمانِ رفاقت
پ ن : مراسم یادبود عارف جان امروز ساعت ١٨ فرهنگسرای ارسباران
پ ن ٢ : اسمت و نشانی که آسمان را نشانه رفته
یادمان چهلمین روز درگذشت عارف لرستانی بازیگر تلویزیون و سینما امروز دوشنبه یکم خرداد ساعت 18 با حضور اصغر همت رییس خانه تئاتر، پیشکسوتان و هنرمندان عرصه تئاتر، سینما و تلویزیون در فرهنگسرای ارسباران برگزار میشود.
عارف لرستانی زاده 15 بهمن سال 1350 در شهر کرمانشاه بود. او با مجموعه «جُنگ 77» به کارگردانی مهران مدیری پا به عرصه بازیگری گذاشت.
عارف لرستانی 26 فروردین سال 1396 بر اثر ایست قلبی درگذشت.
مشرق
منبع: ساعت24
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت www.saat24.news دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «ساعت24» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۱۳۳۹۶۹۴۵ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
شیفتگانِ آن عارفِ عاشق/ ایرانیان زیادی مرید و دلبسته امام صادق بودند، از عطار و بایزید بسطامی تا جابر ابن حیان
میگویند یک بار به فارسی سخن گفته بود: هر که درم اندوزد، جزایش دوزخ باشد. ایرانیان نیز این جمله فارسی امام را یادداشت کرده بودند.
به گزارش گروه فرهنگی خبرگزاری دانشجو، امام جعفر ابن محمد (ع) در صد و سی و ششمین سالروز ولادت پیامبر (ص) در شهر مدینه به دنیا آمد. پدرش امام محمد باقر (ع) و مادرش اسما امفروه بود.
۱۲ ساله بود که پدربزرگش امام سجاد (ع) به دست امویان به شهادت رسید. از سنین نوجوانی به واسطه نقل روایات صحیح از پیامبر در میان مردم به صادق، فاضل و طاهر لقب گرفت. نوشتهاند که او مردی کوتاه قد، دارای موهایی سیاه و پرپشت، بینی بلند و صورتی سفید و خالی بر گونه بوده است.
امویان اساسا حکومتی نژادپرست بودند و اقوام غیرعرب را تحقیر میکردند. در این میان ایرانیان دودسته شدند. عدهای دنبال درگیری مسلحانه با امویان رفتند. در این تاریخ زید ابن سجاد (ع)، عموی امام صادق و پسرش یحیی با حمایت ایرانیان قیام کردند. هر دو شکست خوردند. سر زید در کوفه از تنش جدا شد و یحیی نیز در خراسان و حوالی افغانستان کشته شد.
تعداد زیادی از ایرانیان نیز به پیروی از امام صادق (ع) تلاش کردند از طریق افزایش علم و آگاهی مبارزه کنند. نوشتهاند امام ششم، ۳۷۵۰ شاگرد داشت که اکثر آنان ایرانی بودند و برای او سوغاتی ایرانی میآوردند. حضرت صادق (ع) در حدیثی گفته بود: پشت کردن مردم عرب به قرآن تحقق یافت و خداوند به جای آنها ایرانیها را فرستاد. آنها نیز از جان و دل اسلام را پذیرفتهاند.
میگویند یک بار به فارسی سخن گفته بود: هر که درم اندوزد، جزایش دوزخ باشد. ایرانیان نیز این جمله فارسی امام را یادداشت کرده بودند.
از شاگردان ایرانی بزرگ امام صادق (ع) میتوان به جابر حیان اشاره کرد که در خراسان به دنیا آمد و در ایلام از دنیا رفت. غربیها او را پدر علم شیمی و با نام Geber میشناسند. او آنقدر تحت تاثیر امام بود که در ابتدای تمام مطالبش نوشته است آنها را از استادش جعفر صادق آموخته است.
ثابت ابن دینار، ابوحمزه که بیشتر با دعای ابوحمزه ثمالی او را میشناسیم، زرارة ابن اعین و عمران ابن عبدالله اشعری که اهل قم بود از دیگر شاگردان ایرانی امام صادق (ع) بودند. امام ششم، فقه مدون شیعه را بنیان گذاشت و شاگردان او را در سرتاسر بلاد اسلامی با نام جعفری میشناختند.
شاعران و عارفان بزرگ ایرانی، چون عطار نیشابوری و بایزید بسطامی نیز خود را مرید و پیرو جعفر ابن محمد (ع) میدانستند.
عطار نیشابوری در کتاب مشهور خودش، تذکرةالاولیا نوشته است: «آن سلطان ملت مصطفوی، آن برهان حجت نبوی، آن عامل صدیق، آن عالم تحقیق، آن میوهی دل اولیاء، آن جگرگوشه انبیاء، آن ناقد علی، آن وارث نبی، آن عارف عاشق، جعفر الصادق رضی الله عنه.
گفته بودیم که اگر ذکر انبیاء و صحابه و اهل بیت کنیم کتابی جداگانه باید ساخت. این کتاب شرح اولیاست که پس از ایشان بودهاند. اما به سبب تبرک به صادق ابتدا کنیم.
اگر تنها صفت او گویم به زبان و عبارت من راست نیاید که در جمله علوم و اشارات و عبارات بیتکلف به کمال بود و قدوه جمله مشایخ بود و اعتماد همه بر وی بود و مقتدای مطلق بود. هم الهیان را شیخ بود و هم محمدیان را امام و هم اهل ذوق را پیشرو و هم اهل عشق را پیشوا، هم عباد را مقدم هم زهاد را مکرم. هم صاحب تصنیف حقایق و هم در لطایف تفسیر و اسرار بینظیر بود.»
عارف نامدار ایرانی بایزید بسطامی نیز از قرار معلوم مرید و شاگرد امام صادق بوده و در مدینه خدمت ایشان رسیده است. عطار در کتاب خودش میگوید امام صادق (ع) پس از مدتی که بایزید مراتب کمالات عرفانی را نزد او به اتمام رساند او را به بسطام بازگرداند و به دلیل علاقهای که به بایزید داشت یکی از پسرانش به نام محمد را نیز همراه او فرستاد. محمد در بسطام زودتر از بایزید درگذشت و بایزید بسطامی وصیت کرد پیکر او را در صحن امامزاده محمد به خاک بسپارند.
در اواخر عمر امام صادق، به دستور منصور دوانیقی خانه امام را آتش زدند و کمی بعد در شوال سال ۱۴۸ امام صادق از این جهان کوچ کرد. مورخان شیعه و سنی اطلاعات دقیقی از شهادت او ثبت نکردهاند و به همین علت برخی از علمای بزرگ شیعه، چون شیخ مفید معتقدند ایشان وفات کرده و به شهادت نرسیده است. ایشان به دلیل سن طولانیاش به شیخالائمه مشهور است.